بیست چهارمین شب شعر طنز «شکر خند» کما فی السابق در فرهنگسرای شهید ارسباران! برگزار شد. بر خلاف ساعت اعلام شده در ضمیمهی ادب و هنر روزنامه اطلاعات که گفته بود برنامه ساعت 17 آغاز میشه و همچنین برخلاف گفتهی آقای رفیع که قرار بود ساعت 16 آغاز بشه، رأس ساعت 16:10 و چند ثانیه شکرخند 24 کلید خورد. مثل همیشه و بار دیگر مردم غیور و همیشه در صحنه (غیر از صحنههای ناجور!) با شکوه و عظمت در صفوف به هم چسبیدهی! سالن برگزاری مراسم حاضر شدند تا مشت محکمی باشد بر دهان استکبار جهانی (و داخلی!). جلسه به صورت تک موتوره (یک مجریه) آغاز شد و آقای رفیع خیرمقدمهای لازم را به حاضرین گوشزد فرمودند!
با توجه به فشارهایی که قبل از شروع برنامه به آقای کتابدار وارد کرده بودم (اعم از فیزیکی و شیمیایی!) همان اول، قرعه کار به نام من دیوانه زندند و برای شعرخوانی بالای سن رفتم و بدون هیچ مقدمهای این شعر رو از خودم در کردم:
ضمن عرض سلام، میخندم
قبل نطق و کلام، میخندم
باده بسیار خوردم و مستم
من به فیلم درام میخندم
گفتی عاقل شو، من به حرف عین
همچنین قاف و لام میخندم
بی تو من گریه میکنم هر شب
But tonight if you come میخندم
ای که از وضع مملکت غمگین
من به جایت مدام میخندم
پدر اقتصاد در آمد
من به اسمیت آدام* میخندم
وقتی از مرز مملکت بیرون
می رود نفت خام میخندم
جام جمشید می شود سوراخ
من به سوراخ جام میخندم
در المپیک چین گندیدیم
بر مدال و مقام میخندم
گفتمش بیخیال، استعفا
گفت به گور بابام میخندم
گر بگویی که این چه شعری بود
بعد از آنکه مدام میخندم
میدهم پاسخت چو مسولین
کی؟ کجا؟ کِی؟ کدام؟ میخندم
گفتی بس کن ببند فکت را
بستمش و السلام... میخندم
(* آدام اسمیت پدر علم اقتصاد)
و در آخر هم یه قطعهی دوبیتی:
چون سنگ اگر چه طنز سخت است
مـــوم است بــه دست کــــاردانـــان*
هـــان! قلهی طنز اگر رفیـــــع* است
بـــــالا نـــرویـم هـــــرگــــز از آن!
مهمان ویژهی این ماه، خانوم بهاره رهنما بودند و البته خانوم ژاله صادقیان هم به عنوان حسن ختام برنامه، یکی از اشعار فریدون مشیری رو دکلمه کردند.
سلام و دوصد سلام بر پیر خسته ی باسنده !!
من هم به این چاکمالیت می خندم
به ریش بزی و عینک زیبایت می خندم
آه یک روز همین آه تو را میگیرد
من باز به همان آه تو هم می خندم
گشته ایم در جهان و آخر کار
من به این ..... شعرای تو هم می خندم
سلام مرسی از لطف تو
چون همین الان باید برم سفر نمی تونم جوابتو با شعر بدم با ..شعر هم که ....
این ماه تونستم شکر خند بیام تا ماه بعد
سلام
کار خوبی بود. دستت درست.
امیدوارم کخ خنده بر لبانت همواره جاری باشد.
ممنون، فقط این کخ خنده دقیقا کجا میفته؟!
گزارش می نویسین تو وبلاگتون و به ما خبر نمی دین!
شعر پرخطری بود :دی
شعر"یابو"تون رو چرا نخوندین علاوه بر "می خندم"
یه شعر بگین با ردیف "می گریم"
اگه بعد از این شعرا زنده بمونم انشالله با میگریم هم یه شعر میرم. شعر یابو رو آقای کتابدار تأیید نکرد، عقلشون کار نمیکنه دیگه چه میشه کرد!
متشکرم. حتما!
آرزو می کنم همیشه خندان و شاد باشی در پناه خدا.
جالب بود D:
چشماتون جالبه!
دوباره..دوباره....یه بار فایده نداره
دیدیم ،نشنیده ها و گوییم ای ول
چی چی دوباره؟ یه بارش هم زیاد بود!
دارم نگران احوالات درونی و احیانا بیرونی شما می شم
مهدی جان زیاد نمی خندی
حالا من هیچی مردم چی می گن...................
قربانت احسان
خودمم نگران شدم، هنوزم دارم میخندم!
خیلی جالب بود
چاکریم
سلام
جالب بود شعرتان گرچه دیر رسیدیم
برای خودمم جالب بود، با اینکه زود رسیدم!
ابرهم درباریدنش قصد فداکاری نداشت
عقده در دل داشت خالی کردورفت ................
شعرتون در شکرخند زیبا بود جادااشت اضافه کنی :
گرچه یک عمر گریه کردم من
توی دارلسلام می خندم ......!!!!!!!!!!!!!!!!!!!۱
من کجا یه عمر گریه کردم؟ میگم هنوزم دارم میخندم، باورتون نمیشه؟ اصلا مملکت کلا طنزه مگه میشه گریه کرد؟
گفتی عاقل شو، من به حرف عین
همچنین قاف و لام میخندم
سلام به طامات سر بزن با دو ترانک از دکتر کافی!!!
منتظریماااا
اردت!
ممنون، سر زدم. هنوز سر دردم!
سلام مهدی جون!
تو که اینقدر قشنگ شعر میگی چرا اینقدر دیر دیر شعر میگی؟!
هر روز به روز باش!
خب صالح جان چون دیر دیر شعر میگم خوب میشه دیگه (تازه کی گفته خوبه؟ آمریکا؟ غلط کرده!)
سلام من با یک شعر شبه طنزکوچک به روزم!!مشرف بفرمایید!
صاحب تشریف باشین!
آقا سلام
مشتاق دیدار
مگه ما اینجا شما رو زیارت کنیم قربان
جالب نوشته بوده ای
موفق باشی
شما اینجا ما رو زیارت کن، انشالله اومدم مشهد سیاحت کن!
سلام!
عدم پیوستگیش رو باید برا شعرای بعدی رعایت کنم.اما اشکال وزنی رو رفع کردم بیا ببین .خب؟؟حتمن بیایا...
دوباره نظرتون بنویسید ممنونم!
ارادت
خدمت رسیدیم
با سلام و در نهایت احترام
بسیار زیبا بود.موفق و به روز باشید.
راستی جسارتاً کجا قبول شدید؟
ای بابا اینجا هم میپرسین کجا قبول شدی؟! آقا من از همین تریبون استفاده میکنم و اعلام میکنم که بنده رشته اقتصاد محض دانشگاه تبریز قبول شدم اما ثبت نام نکردم. چرا؟ جرأت داری سوالت رو تکرار کن!!!
اول همه که طنزیماتت منو کشته دوم اینکه:
طامات یکشنبه ها با دو ترانک جدید به روز میشه بی دعوت تشریف بیارید وب خودتونه!
اردت
ممنون، تشریف آوردم، اما وب خودم نبود، من یادم نمیاد ساخته باشمش!
سلام.
ـ به همین سادگی ـ شما رو دعوت می کنه.
تشریف بیارین.
تا بعد...
موید باشید.
خدمت رسیدیم
بعله!
امریکا غلط کرده !
تا حالا که غلط کرده، از این بعد خدا رحم کنه که یه وقت درست نکنه!
سلام
لطفتان مدام.
سبز بمانید.
ممنون، چشماتون سبز بمونه!
سلام .ممنونم عزیز اشتباه تایپی است.تحرک درست است.بیشتر به هم سر بزنیم مهربان.
ما که از خدامونه استاد!
خوش به حالت که باز میخندی داءما سرفراز میخندی
بر مصیبت که میرسدچپ و راست با نوای تنبک و جاز میخندی
آن رفیق چشم بادامی گر که کرده او هم ناز میخندی
بیتفاوت به ما محل نکند یار خوش قول در قفقاز میخندی
میکند گریه گر پدری بر نبود جهاز میخندی
تخم مرغ سیصدی اگر دیدی هم به مرغ و هم بر غاز میخندی
شد تلنبار قبوضت اگر بر مبالغ برق و گاز میخندی
لبنیات جزو اجناس لوکس هم به سیب زمینی پیاز میخندی
سرب و اکسید و روی هوا رفت بالا ز حد مجاز میخندی
در پی اختلاس میلیاردی منع وام چندرغاز میخندی
خارخاسک را برده باد کلاه نیست جز خنده چاره ساز میخندی