مجموعه طنزیمات

تو این وبلاگ هر چیزی که دیدید تعجب نکنید!

مجموعه طنزیمات

تو این وبلاگ هر چیزی که دیدید تعجب نکنید!

پیداست!

آخر دلمان برایتان میسوزد

صد پیر و جوان به پایتان میسوزد

پنهان شده اید اگر چه از چشم همه

پیداست که تا کجایتان میسوزد!

نظرات 10 + ارسال نظر
فرهاد جمعه 11 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:16 ق.ظ

زنگ بزن ۱۲۵

شبیر سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:32 ق.ظ http://shobeyr.persianblog.ir

سلام. اولا بگو شاعر این ابیات خودتی یا نه؟ ثانیا بگو کی از چشم همه پنهان شده و کی کجاش میسوزه؟ فک کنم هاشمی پنهان شده و میرحسین داره همه جاش میسوزه! ثالثا درسته ما با هم اختلاف نظر داریم اما تو خجالت نمیکشی منو لینک نمیکنی!

سلام
اولا من فقط کارای خودمو میذارم تو وبلاگم
دیوما هنر طنز اینه که در لفافه باشه و یه خرده از قضاوت رو بسپره به مخاطب، هر کسی از ظن خودش میخونه، من هم مشکلی ندارم که مخاطبم خلاف نظر من برداشت کنه، به هر حال تو ایران آزادی نزدیک به مطلقه!!!
سیوما اختلاف نظر خیلی هم خوبه، خاصیت داره! ولی من تو وبلاگ طنزم فقط وبلاگای طنز رو لینک میکنم، اون وبلاگ دیگه‌م هم به حالت تعلیق در اومد (تو مایه های غنی سازیه!) حالا چه کنیم؟ میزنی تو کار طنز یا از طنز بکشم بیرون؟!

صالح جمعه 18 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:21 ب.ظ http://www.salehshakhsi.blogfa.com

سلام آق مهدی!
خیلی وقت بود بهت سر نزده بودم
اساس سیاسی شدی ها!

سیاسی نیست که اینا، علمی تخیلیه!

نادرترین غزل شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 05:20 ق.ظ http://nader-ghafel.blogfa.com

سلام...بسیار زیبا بود و خواندنی و صد البته نشاط آور..
لااقل اینجا در پس معنای شعری کمی هم تبسم کردیم
به روزم با :
اینبار می کنی غزلت را فدای چه؟
شاد و شاعر باشید.
یا هووووووووووو

بوالفضول الشعرا شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:46 ق.ظ http://bolfozool.blogfa.com

سلام بر داش مهدی آزاده خودمان!
مگر:پیدا ست که تا کجایمان می سوزد؟؟

والا باس کور باشیم نبینیم حاجی جون!

Javad شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:52 ق.ظ

سلام
خیلی بامزه بود.ایول!
ایشالا میخام مشتری ثابتتون بشم
Javadhp

مزه؟ اینا خوندنیه ها، خوردنی نیست!
باشه برات کارت اشتراک میدم جواد جان

محمدحسن آزاده سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:41 ب.ظ http://mizan34.blogfa.com

دلا بسوزکه سوز تو کارها بکند

اوووم، خب آره

حسین چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:34 ق.ظ http://www.hradyar.blogfa.com

سلام حاجی

حقیقتش شوکه شدم.
منظورتو از اون شخص پنهان شده نفهمیدم .
زبونم لال منظورت امام زمان (عج) که نیست !
اگه نیست حتما برش دار چون اینجوری برداشت میشه
اگرم هست که...
به مام سر بزن
یا علی

نه بابا منظورم همچین چیزی نیست، تا حالا هر کی خونده و بهم نظرشو گفته همچین برداشتی نکرده به جون خودم
یه جورایی تابلوست!

گل نبی چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:02 ب.ظ

چهارمین شب شعر طنز فانوس با اسم جدید ( به رسم خنده )

این ماه برای برگزاری شب شعر(به رسم خنده)، خواب های ویژه ای دیده ایم ،
فرصت دیدار مهمان عزیزمان که قبول زحمت کرده اند و از اصفهان به ما افتخار حضور داده اند را از دست ندهید !
این جلسه شامل : شعر خوانی عزیزان طنز پرداز و استادان بنام ادبیات
اجرای موسیقی سنتی و پاپ
معرفی آخرین کتاب طنز می شود
که با حضور و گرهمایی شما عزیزان
شب شعر پر خاطره ای رو برای شما به ارمغان می آوریم
مکان : نارمک ، متروی علم و صنعت ، خ دردشت ، خ 72 ، اندیشه سرای گلبرگ
زمان : ساعت 15 الی 17
18/بهمن/1388
http://www.shekarkhand.com/ (گل نبی )

آخه ساعت 15 هم شد ساعت؟؟
آقای مهندس، اینا چی میگن؟ شما مرخصی میدین؟؟

مریم صابری یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:07 ب.ظ

قشنگ بود !
در جواب فرهاد هم بگم که :۱۲۵ که چه عرض کنم ۱۲۵۰۰۰۰۰۰۰۰ هم که زنگ بزنی بیفایده است!
یه چیز جالب دیگه ای هم که توی نظرات دیدم این بود که برای بعضیا مشخص نیست این شعر به چی برمیگرده؟!! عجیب اندر غریبا!

برای بعضیا همیشه یه چیزایی مشخص نیست! خوب میشن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد