هر وقت شعر دلنشین حسنی نگو، یه دسته گل رو میشنیدیم، یاد استاد منوچهر احترامی میافتادیم اما از سهشنبه (٨٧/١١/٢٢) به بعد یاد مرحوم استاد منوچهر احترامی میافتیم. جایش در ادبیات همیشه خالی خواهد بود. هر ماه که شب شعر شکر خند میرفتم، رضا رفیع نگاهی به حضار میکرد و از استاد منوچهر احترامی به خاطر حضورشان قدردانی میکرد. حالا رفته است تا حسنی کودکیهایمان هم درد یتیمی را بچشد.
منوچهر احترامی در سال 1320 به دنیا آمد و پس از ٦٧ سال، دل از دنیای خاکی کند. بعد از تحصیل در رشته ادبیِ مدرسه دارالفنون، به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت و رشته قضایی را گذروند. در آخر هم بازنشسته
سازمان مرکز آمار ایران بود. اولین مطلب طنزی که برای مجله توفیق فرستاد چاپ شد. او سابقه فعالیت
در تهرانمصور و فردوسی و گلآقا و مدتی هم در رادیو و تلویزیون و
برنامههای صبج جمعه، و شما و رادیو را دارد.
کیومرث صابری فومنی (گلآقا)، در جایی نوشته است که به نثر و شعر او
رشک میبرد و ابوالفضل زرویی نصرآباد، قصاید او را بهقوت قصاید کلاسیک
ایران و طنزش را از بهترین و ماندگارترین نوشتهها میداند.
در سالهای اخیر مرحوم احترامی در مراکز و نشستهای بسیاری همچون
مؤسسه گلآقا، حوزه هنری، سازمان صدا وسیما و شبهای بخارا مورد تجلیل
قرار گرفته بود.
داستان «حسنی نگو یه دسته گل» از مهمترین داستانهای کودک احترامی و « طنز در تعزیه» از مهمترین فعالیتهایش در زمینه تحقیقی است.
روحش شاد |